۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

بیانیه جنبش دانشجویی آذربایجان درباره سالگرد وقایع خرداد 1385

انسان از بدو تولد تامرحله تکامل شخصیتی، مراحل مختلفی را طی می کند و در حین این رشد پله به پله عواملی چند در تکامل وی موثر می باشند که والدین و جامعه مهم ترین این عواملند. والدین نیازهای اولیه وی را تامین می کنند و جامعه نیازهای پسین را. بوجود آمدن حس انسان بودن از جمله نیازهایی است که جامعه حس آن را در فرد ایجاد می کند و فرد با پیوستن به گروههای اجتماعی در پی رفع این نیازها بر می آید و زمانی که حس وارد شدن خدشه به انسانیت در فرد پدید می آید، واکنش نشان داده و در پی بازیابی کرامت انسانی خویش بر می آید. کرامت انسانی در فرد اعتماد به نفسی شگرف ایجاد می کند و این حس را می یابد که می تواند در فراینهای جامعه دخیل باشد و پس از این مرحله جامعه و فرد تکامل یکدیگر را باز تولید می کنند.

اگر نگاهی به فرایند ملت وار رفتار کردن ملتها داشته باشیم، خواهیم دید این فرایند از بازیابی کرامت انسانی افراد جامعه شروع و جرقه حس “می توانیم سبب پیشرفت ملت خود شویم” در افراد از همین کرامت زده شده است.

نگاهی به بازیابی کرامت و هویت ملت آذربایجان تاییدی بر مطالب فوق است. افراد این ملت در مراحل مختلف سعی در بازیابی هویت انسانی خویش بوده اند. مشروطه، قیام شیخ محمد خیابانی و حکومت ملی آذربایجان تلاشهایی در جهت این بازیابی می باشد.

وقتی به سالهای اخیر بر می گردیم، تداوم این پروسه شدیدتر می شود. شروع فاز نوین حرکت ملی آذربایجان در جهت رسیدن به هویت و کرامت بوده و در سالهای اولیه همچون جنبشی نوپا خواسته های خود را مطرح کرده است.

از طرف دیگر اگر نگاهی به جنبشهای اجتماعی داشته باشیم، همواره نقاط عطفی را در آنها می بینیم که منشا تحولاتی نو بوده اند. و این نقاط عطف روند جنبشها را برای رسیدن به خواسته های خود تسریع کرده اند.

تلاقی دو موضوع فوق از نقطه نظر ملت آذربایجان، قیامهای خرداد 85 را به ما نشان می دهد.

قیامهای ملت آذربایجان در خرداد 85 را می توان نقطه عطفی در جهت رسیدن به کرامت مورد بحث قلمداد کرد. ملتی که در جهت رفع خدشه همیشگی بر کرامت و هویت خویش به پاخاست و جرقه آن توهینی بس شدید بود.

روزنامه ایران در ویژه نامه “ایران جمعه” روز 22/2/85 کاریکاتوری منتشر کرد و در آن انسانیت ملیونها انسان را به سوسک تشبیه نمود. شاید همین تشبیه کافی بود تا کاسه صبر ملتمان لبریز گردد و فریاد انسانیت و هویت خویش را به گوش جهانیان برساند. هویتی که در طی سالیان دراز در زیر پای تروریستهای فرهنگ این ملت له شده بود. این اعتراضات نه فقط به خاطر کاریکاتور، که به خاطر سیستم فکری نهاده شده در پس امثال کاریکاتورها بود. ما در جهانی زندگی می کنیم که سیستمهای فکری نابود کننده کرامت انسانها و ملتها رو زوال می روند. اعلامیه جهانی حقوق بشر نشان دهنده تلاش در جهت این امر است.

” تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند”.

” هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایز ، خصوصا از حیث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، مذهب ، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت ، وضع اجتماعی ، ثروت ، ولادت یا هر موقعیت دیگر ، از تمام حقوق و کلیه آزادی ها، بهره مند گردد.”

اینها بندهایی هستند که مطالب فوق را به اثبات می رسانند.

ملت آذربایجان در آن قیامها با شیوه ای مدنی، اعتراض خود را نسبت به خدشه های چندین ساله سیستک حاکم بر امثال کاریکاتورها، نسبت به کرامت انسانی خود به گوش جهانیان رساند. هر چند همین سیستم (چه در درون حاکمیت و چه در بیرون آن) ابتدا تاکتیک سکوت و سپس تحریف را در برنامه خود قرار داده و با قدرت تمام چه از لحاظ فیزیکی و چه رسانه ای به سرکوب آن مشغول شد. ولی مگر می شود آب ز جوی رفته را بازگرداند . مگر می شود عزم ملتی را که می خواهد به خویشتن خویش باز گردد متوقف کرد. حوادث بعد از خرداد 85 نشان دهنده همین عزم بود. همواره نقاط عطف تاثیر خود را می گذارند، حال چه بخواهی آنرا سرکوب کنی و چه آنرا منحرف.

روی سخنمان را به فعالین حرکت ملی برمی گردانیم:

سیستم فکری آپارتاید در قیامهای خرداد ماه غافلگیر شد و نتوانست این قیامها را در ذهن خود بگنجاند. ولی پس از آن نه تنها در جهت اصلاح افکار خود بر نیامد که با روشهای جدیدتری وارد عرصه گشت. بنابراین باید برای طرح ریزی ادامه راه شرایط را در نظر داشت.فضای پلیسی-امنیتی حاکم، تلاش در جهت انحراف، تلاش در جهت ایجاد تفرقه در میان فعالین و به کارگیری سیستم ابرتبلیغاتی در جهت سرکوب خواسته های به حق ملت آذربایجان، روشهایی است که به کار گرفته شده اند. به همین جهت باید موارد زیر را در نظر داشت.

1- رفتارسرکوب گرانه و پلیسی وار نیروهای امنیتی را باید از دو منظر در نظر گرفت. اول اینکه باید به فعالین تازه آگاه یافته، رفتار امنیتی و شیوه های فعالیت در فضای امنیتی را به خوبی آموخت و دوم اینکه این فضا می تواند سبب ریزش نیرو ترس در میان این فعالین می گردد. به همین جهت فعالین با تجربه باید با ارائه پیشنهاد در مورد چگونگی فعالیتهای ملایم تر و انتقال تجربیات خود این نیروها را روز به روز باتجربه تر و پخته تر نمایند.

2- باید در نظر داشت هیچ عاملی نمی تواند این جنبش را از پای در آورد، مگر اختلافات ،دشمنیهای داخلی و حاشیه های درون آن. به همین جهت دامن نزدن به این اختلافات می تواند از وظایف فعالین محسوب گردد.

3- به کارگیری سیستمهای تبلیغاتی و کمک در جهت تقویت این سیستمها می تواند پادزهری در مقابل ابر تبلیغات رژیم و دشمنان ملت آذربایجان باشد.

در پایان ضمن محکوم کردن سرکوب و کشتار ملت آذربایجان در جریان قیامهای خرداد ماه 85 از همه فعالین خواستار حفظ هماهنگی و وحدت در جهت رسیدن به کرامت و هویت انسان آذربایجانی و ملت آذربایجان می باشیم.

www.oyrenci.com

گله جک بیزیمدیر

هیچ نظری موجود نیست: