۱۳۸۷ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

شناخت هویت انسان حرکت ملی ما(آذربایجان)- یونس زارعیون

آزاد تبریز- این نکته که آیا راهی که ما طی می کنیم درست است، یا حتی یگانه راه است، فقط وقتی معلوم می شود که آن را تا به آخر پیموده باشیم.

موضوع مقاله در مورد هویت انسان است هویت امروزه انسانها بحث ساده ای نیست. و سخت تر آنکه در مورد هویت انسان حرکت ملی بحث کنیم اصلی که انسان حرکت ملی ما به خاطر آن مبارزه می کند. 50 سال پیش هویت مسأله ای نبود تا انسانها و شاید انسان حرکت ملی ما به خاطر آن جانش را به خطر اندازد. هویت انسان آن دوره به عنوان آفریده خداوندو یک مسلمان – امری ثابت از پیش تعیین شده و استوار بر مفاهیم دینی بود.

در آن دوران مذهب عامل هویت انسانها ساخته می شد. و به قول هیدگر «انسان تصویری بود که از چشم خداوند یا خدایان دیده می شد. و هویت او محصول کارکرد یک نظام مقتدر و از بیش تعیین شده باورهای دینی و آینی و اسطوره ای بود.

شخص در جامعه * در یک نظام قبیله ای با مذهب در نظام خاص قبیله و خویشاوندی تعریف شده ای که تعلق او را به قبیله شخص می کرد. به دنیا می آمد درواقع شناخت هویت او با توجه به گستردگی و قدرمند قبیله میسر می شد. وشخصیت اجتماعی وی نیز از این راه بدست می آمد.

وی برای فرار از هویت از پیش تعیین شده به ندرت موفق می شد. و در صورت پشت کردن به آیین هاو عادتهای بعضا غلط قبیله خود خائن به حساب می آمد.

در این جامعه سیستم آموزشی قبیله چنان بود که افراد بر علیه هویت خود قد علم نمی کردند وقتی برای هویت معنا نداشت و یا هم تعریف نشده بود.

آدم درقبیله – یا چوپان بود – یا اسب سوار – یا شکارچی همه در جای تعریف شده خود به زندگی ادامه می دادند.

انتونی گیرنز نیز می گوید درجوامع سنتی هویت انسان بنابه تعریفی ساده تعیین شدنی بود و تاریخ گذشته به این دلیل مهم دانسته می شد، و به مطالعه آن تشویق می شد که روشنگر هویت موجود افراد نیز بود.

حال در تعریف نیستی از هویت می توان به این نتیجه رسید که در جوامع سنتی انسان مجبور به پذیرش هویتی بود که از طرف قبیله خود به او دیکته می‌شد و در مواردی دیگر نیز هویت انسان در زیر سیستمی که در آن زندگی فشاری تعریف می شد. تجربه هویت انسان حرکت ملی ما نیز از نوع دوم می باشد. او در سیستمی زندگی کرده که یک هویت تعریف شده را به انسان حرکت ملی ما تحویل داده و فرموده اند که هویت خود را بنابه درخواست آنها دور بریزد.

جالب اینکه با سلاح هویت انسان حرکت ملی ما مورد هجوم تهدید و توهین قرار گرفته است و ذهن انسان هویت خواه حرکت ملی ما به گذشته پرستی متهم شده است. حال آنکه حرکت ملی او بر عکس گفته دشمنانش کاملا محصول دوران مدرن است حال با توجه به اینکه انسان حرکت ملی ما انسان مبارزی است که خود آگاه شده است آیا می تواند بپذیرد که هویت خود را همان هویت تعریف شده از طرف مقابل قبول نماید.

انسان حرکت ملی ما نه تنها هویت ساخته دیگران را قبول نکرده بلکه خود با توجه به واقعیت های تاریخی خود که دایماً از طرف متقابل انکار می شود، هویت خود را آگاهانه از درون تاریخ خویش برگزیده و بر انگار مدرن استوار نموده و آن را قابل عرضه به بهترین شکل نموده است.

از انگاره های مدرن محبت می کنیم زیر انسان حرکت ملی مدرن زندگی می کند.

او در جهانی زندگی می کند که هر روز هم مشکل تر می شود. جوامعی را نگاه می کند که در هر یک از آنها چیزی ارزش شده و ارزشی تبدیل به ضد ارزش می شود. تعریف هویت در چنین جامعه ای کاری بسیار دشوار است. و شاید بتوان گفت که شناخت هویت انسان حرکت ملی ما برای جهانیان سخت است.

هویت شناسنامه‌ای را تصور کنید.

نام – نام خانوادگی – محل تولد – و … باز هم مکانی که انسانها برای گرفتن کارت ملی و یا سفر به جای دیگر با ارائه پاسپورت به پلیس هویت خود را تعریف می کنند انسان حرکت ملی ما در میان آنها است. آیا این انسان خود اوراق شناسائی خود را به عنوان سند هویت قبول دارد؟

آیا این اسناد خواست های زندگی درونی و انسانی و ملی انسان حرکت ملی ما را بیان می کند؟

آیا آن صف های طولانی – پاسپورت – کارت ملی – و … فقط هویت است .

البته که جواب منفی است اوراق فوق فقط مدارکی است که جایگاه من انسان حرکت ملی را از یکی از ماهای دیگر فقط برای مقوله شناسایی پلیس و اداره جات مشخص می کند.

هویت ساخته جامعه ای که انسان حرکت ملی در آن زیست می کند هویتی است که با اندکی لطف او را به یکی از همه تبدیل نموده.

هویت تعریف شده فوق که در مورد انسانها به کار می رود در مورد کالا و لوازم خانگی و حتی حیوانات نیز صادق است. موقع خرید کالائی از مغازه برگ سناسائی مثلا یخچال با برچسبی بر روی آن با مضامین (تاریخ ساخت – تولد – مدل – قدرت ) به شخص خریداری ارائه می شود.

پس می بینیم هویت ساخته سیستمی که ما در آن زندگی می کنیم به انسان هان هویت را می دهد که به یک یخچال و یا ماشینی که انسان سوار آن می شود.

در این جا انسان هر چه سربزیرتر و شهروند خوبی باشد همان قدر به کالا نزدیک و با او برابرتر است زیرا هویت اولی را سیستم حقوقی و دومی را سیستم کارخانه تعیین نموده است.

و جالب اینکه انتظاری که تولید کنندگان کالا از محصول خویش دارند سیستم تربیت کننده انسان حرکت ملی نیز از او انتظاراتی دارد.

برای مثال در شناسنامه ماشین- نوع موتور – قدرت – ظرفیت و سرعت از طرف کارخانه سازنده درج شده محصول از قبل مشخص است و سیستم تربیت کننده انسان حرکت ملی با توجه به مصالحی که تعریف کرده اند به ساخت انسان جدید هست کرده اند مصالح ساختمان انسان حرکت ملی که از آموزش وپرورش و تلویزیون به اوراق می شود.

این است که این انسان ساخته قوم آریاست که بعدها در حمله مغول مونتاژ شده. باید قطعات او تعویض شده و قطعات فابریک آریا جایگزین شود و خوراک مصرفی فکری او نیز از قصه ها و شاهنامه که قهرمان آن رستم نامی است که بعد از جنگیدن با سپاه عظیم ترکها در یک صحنه تراژدیک از سر بی عقلی و بی شعوری فرزند خود را می کشد یا قصه های صادق هدایتی که انسان را تا آن حد پایین می آورد که به سوسک تبدیل می کند انسان حرکت ملی ما را پرورش داده اند.

اما دور از این نکته که شناخت محصول کارخانه از بیش تعیین شده می تواند همان باشد. و درصحت نیز در هنگام کاشت درخت سیب انتظار آن محصول سیب باشد. و غیر این در عالم واقع امکان پذیر نمی باشد. اما در مورد انسان چنین نیست. و هیچ انسان را نمیتوان با آموزش و … بیش بینی نمود که چه از آب در خواهد آمد. و هیچ یک از فلاسفه این تعریف تعیین وجامعی از انسان ارائه نداده اند حال انسان حرکت ملی ما به جای قوم آریا از دلاوری های قوم بزرگ ترک که در سراسر آسیا و اروپا جای پائی در تاریخ دادند متوسل شده و به جای افاضه شاهنامه دده قورقود و از نوع رئال آن بابک را علم می‌کند و به جای خواندن صادق هدایت، ماهی سیاه کوچولو و 24 ساعت درخواب و بیدرای صمد بهرنگی را برگزیده و خواندن حیدر بابای شهریار وشعرهای ترکی را جایگزین شعرهای فارسی نموده است.

در واقع انسان هویت خواه حرکت ملی ما که باید معلولی می شد که علت آن را کسان دیگر میدانستند تبدیل به علت وجودی خویش شده و آن علت مرکز نشین خود وامانده این کار زار بزرگ شده است که کسی که قرار بود با سرمایه گذاری 50 ساله معلول شود. حال علت شده پس آنهائی که خود را علت معرفی می کردند چه کاره اند و یا چه شده اند؟

حال انسان حرکت ملی ما بعد از آن آموزش و جایگزین بعنوان هویت خود با دانائی خویش پای در میدان گذاشته و اکنون به نظر من آنچه ملاک شناسائی هویت انسان حرکت ملی ما است دانائی است او هر چه داناتر باشد،به هویت خویش نزدیک تر خواهد شد. او با سوال (من کیستم) پیش به سوی هویتی می رود که با دستان خویش ساخته است و در مقابل هویت وارداتی قرار داده است. و کارت هویت را از «من» شروع می کند و نوع انسان را به بحث میگذارد و انسان و این هویت خود ساخته که با عنصر آگاهی و تاکید بر ناسیوناسیم مترقی که از او انسان مبارز و هویت طلب و غیر تضر و صادق و مغرور بردانسته های خویش در پس آزادی خویش قدم بر می دارد و در این راه متحمل زیانهای فراوانی نیز می شود. او با تاکید بر ناسیوناسیم و اصالت فرهنگی و زبانی خویش و اتصال به تاریخ و فرهنگ شخصیت ملی و جهانی خویش به مبارزه با آنهائی رفته است که این فضایل انسانی را از او دریغ کرده اند.

بزرگترین معجزه انسان حرکت ملی ما با توجه به فشارهای زیاد – دستگیریها و زندانها و تبعید ها. خلق خود و تعریف آن به حبان است. او هم اکنون به عنون یک مبارز هویت صلب هدف اصالت انسانی و استقلال موجودیتی شخصی ذهنی و سیاسی و اجتماعی ملت خویش به دنیا است.

انسان هویت خواه حرکت ملی ما با گذر از دوره های فشرده تا دین در دهه های اخیر بر علیه آموزشی که به او – بی تعصب – حقارت – خطری که نوعی فروتنی و تحقیر به خاطر زبان و هویت خویش که او را انسان درجه 2 و پستی می نمود که هیچ ،باید سوژه خنده دیگرانی باشد که به تعلیم داده اند دور از انتظار آنها با تاکید به انگاره های هویتی خویش از فرد انسانی ثباع ـ که احترام و اخلاق را در محیط سیاسی و فرهنگی خویش به نمایش گذاشته است و تبدیل به قویترین موتور محرک حرکات هویت طلبانه سیاسی در داخل مرزهای سیاسی اش گشته به نمایش گذاشته است.

او در این راه و در راه فرتهای زمینی و انسانی خویش و در راه آرمانی که تعریف نموده است. در خیابانها و سایر میدادین حوزه زیست خود، هویت خود را آنقدر تحکیم بخشیده است که درعمل بودن خویش را عاشقانه و با اخلاص به خاطر شرافت آذربایجانی اش و رسیدن آزادی و زیستن آزادانه انسانی به دور از تحقیر با تمام حقوق انسانی خویش باشد، و عفت که از خود تعریف نموده وارد میدان مبارزه شده است. و در اینجا هر چه در درون دارد او را به عصیانگر تبدیل نموده که هویت خود را به تمام جهان باز تعریف می کند.

انسان حرکت ملی ما هویت خود را یافته و ثابت نموده که حاضر به پاسداری از آن حتی به قیمت جان خویش است. او اکنون زندگی مبارزاتی که می داند که چگونه باید براساس مفاهیم هویتی خود زندگی کند.

آری او راه مبارزه و گرفتن هویت خویش را فهمیده است. و به دیگران نیز این راه را با استادی تمام نشان می دهد و معنی پراکیس در حرکت ملی نیز در اینجا به متن می آید. و انسانها و دیگر نیز با تعریف هویت خود به او می پیوندند «من» انسان حرکت ملی ما که هویت خود را از ماهای دیگر تفکیک کرده بود هم اکنون «ما» ی هویت جسمی حرکت ملی را ساخته است. او از طریق سیری که با عقلانیت و شعور خود و با فراگرفتن تا ریز که پدران هم نژاد و هم خونش. نوشته و در اختیارش قرار دادند به نتایج بزرگی رسیده است که دیگران را مات و مبهوت خود کرده است. او در پی بدست آوردن این نتیجه که زمانی با من خود به آن ما رسید هم اکنون نتیجه فوق را برای همه و با همه تجربه نموده است.

او انسان نوطنوری است که اندیشه و اندیشه خود را بسط داد.

تبدیل به فاعلی شد که خود را شناساند و خود شناسنده شد او را هم اکنون باید در مجموعه ای که خود ترتیب داده شناخت و تعریف نمود.

مجموعه ای که با کمک دیگر انسانها ارزش ها ـ سمبولها ـ نمادها ـ خواستها و ایده ال هاـ و آرمانهای خود را در چهارچوب اندئولوژی حرکت ملی ترمیم نموده و در یک کلام فرهنگ و هویت آذربایجان خویش.

جهان بیش رو «ما» ی انسانهای حرکت ملی را در مجموعه ترسیمی خودمان خواهد شناخت و با ما وارد بحث خواهد شد. و انسان حرکت ملی ما نیز در جریان کنش متقابل با سایر انسانهای دنیا که با هویت های متفاوت شکل گرفته .

این هویت را دریافته ایم هویتی است که با خون دل ها و گذشتگان به دستمان رسیده و ما هم ایستاده‌ایم تا با به کار گرفتن تمام نیروهای خود آن را در جهت بدست گرفتن تقدیر جسمی خویش تا پای جان در پی تکامل هویت خویش گام برداریم. نتیجه فوق چه خواهد شد و چه حادثه بزرگی به بار خواهد آورد. بسته به تک تک انسانهای حرکت ملی ما است.

منبع: آرمان

هیچ نظری موجود نیست: