۱۳۸۷ خرداد ۵, یکشنبه

تاثیر متفاوت استفاده از کلمات قوم و ملت برای آذربایجان از زبان اشخاص مختلف! - تبریزلی بای بک

قبلا نیز در مورد مجوز استفاده از کلمات ممنوعه و من درآوردی از زبان افرد متفاوت مطلبی نوشته بودم. این مطلب نیز در ادامه آن مبحث تقریر میشود.

یکی از مشکلاتی که حرکت می از آن رنج میبرد سیاست دوگانه ای است که در ذهن به اصطلاح فعالان ملی جای گرفته است.

از نقاط قوت هر حرکت ملی اعتقاد تک تک افراد به اهداف و نقاط قرمز آن حرکت میباشد. این اعتقاد در کوتاه مدت و بلند مدت باعث پیروزی و مقاومت حرکت میگردد. متاسفانه در حرکت ملی آذربایجان هنوز اهداف معقول و به حق ملت تعرف نشده و تعاریف موجود نیز از سوی افراد مطرح جدی تلقی نمیگردند.

در کشوری که امروزه ایران نامیده میشود ملت ۴۵٫۰۰۰٫۰۰۰ نفری آذربایجان زندگی میکند که پرجمعیت ترین٫ دارای وسیعترین سرزمین٫ غنی ترین ثروت و مهمترین جایگاه در بین ملل دیگر میباشد. ولی این ملت از یک کمبود عمده در رنج است, هنوز روشنفکران آن به صورت جدی بحث استقلال علمی و عملی را پرورش نمیدهند.

هراز چند گاهی فردی با افکار متفاوت یا اعمالی مغایر با رسوم داخلی ایران کذایی به میدان میاید. این فرد با تکیه بر برخی شعارهای عوام فریب و بی اثر قادر است گروه عمده ای از فعالان حرکت ملی را نیز با خود همراه نماید. ولی نکته ای که همیشه پنهان میماند و به طور مرموزی پوشیده نگهداشته میشود تاثیر منفی این فرد بر حرکت ملی میباشد.

حرت ملی ما نیاز به مکانیزمی دارد تا بتواند در مقابل نفوذ غریبه های دوست نما و نیز دوستان نادان از خود دفاع کند. هر گردی گردو نیست٫ هر فردی که دم از حقوق آذربایجان میزند نمیتواند فعال حرکت ملی باشد. چرا که هر پانفارسی که در سیستم حکومتی (چه گذشته و چه حال و چه آینده) دست دارد نیز از حقوق آذربایجان دفاع میکند! این دفاع نه تنها به نفع آذربایجان نیست که به ضرر آن میباشد.

حمایت قصاب از گوسفند نه به خاطر حقوق برابر قصاب-گوسفند!, که به خاطر منافع حاصله در زمان حیات و بعد از قتل گوسفند برای قصاب میباشد. باید بیاندیشیم که چگونه از جایگاه گوسفندی به جایگاه انسانی خود بازگردیم.

دکتر اکبر اعلمی از افرادی است که ما بایدبا احتیاط به وی نزدیک شویم. وی هر چند از حقوق آذربایجان دم میزند و خود را وکیل مردم میداند! ولی در حکم همان قصابی است که در فکر پروراندن گوسفندان برای قصابی میباشد. معلوم است که باز عده ای به فحاشی خواهند پرداخت و از فراری دادن افراد دلسوز به حرکت! دم خواهند زد٫ ولی خاطر نشان میگردد که هر دلسوزیی به نفع ملت ما نیست. ماجرای دوستی خاله خرسه را از یاد نبرده ایم.

دلسوزی افرادی که به هر نحوی نمیتوانند از استقلال علمی و عملی آذربایجان دفاع کنند در واقع ترمز حرکت و نیز مشکل آینده حرکت میباشد. به اینصورت که: اینگونه افراد برای نجات خود از خطرات احتمالی (و یا موجود) از سوی شوونیسم فارس٫ اقدام به اختراع ترکیبات جدید و دوگانه ای مینمایند. مثلا٫ ملت آذربایجان را به یک قوم ایرانی! تبدیل میکنند و از حقوق آن قوم دفاع میکنند! و یا کشور ایران! را غیر قابل تجزیه مینامند و خیانت به مام میهن مقدسشان را جنایت مینامند! ولی از حقوق شهروندان دفاع میکنند!

اعتقاد به و حمایت از اینگونه اقدامات میتوانند حرکت ملی آذربایجان را کم قدرت کرده و باعث شکست زود هنگام آن باشد. باید در نظر داشت که زمان برای ما کم است و قدرت دشمن روز به روز در حال افزایش. هر گونه کوتاهی و اشتباه٫ هرچند در مقیاس کوچک٫ میتواند موجب شکست ما شود.

آذربایجان را حرف و حدیث دو-سه نفر که دارای تریبون اختصاصی هستند نمیتواند نجات دهد. ملت و کشور آذربایجان باید در وهله نخست به تعاریف واقعی از خود اعتقاد پیدا نماید. تعریف آذربایجان به اینگونه است که: دارای ملت و سرزمین مخصوص به خود میباشد. هر گونه عقب نشینی از این تعریف به معنای واقعی آن خیانت به آذربایجان میباشد.

در خاتمه نوشته خود٫ توضیح آقای اعلمی را در خصوص اعتقاد و اقدامات ایشان برای دفاع از ملت یکپارچه ایران! احقاق حقوق قوم آذربایجان! و نیز دفاع جانانه ایشان از یکپارچگی ایران! میاورم. جالب استکه این نوشته دقیقا در روز سالگرد قیام ملی خرداد ۱۳۸۵ آذربایجان بر علیه شوونیسم فارس-شیعه تحریر شده است.

کمی بیاندیشیم و از پرستشهای احمقانه دوری کنیم. یکپارچگی ایران یعنی محو آذربایجان٫ قوم نامیدن آذربایجانی یعنی کشتن وی به دست قصاب! اعتقاداتی شبیه به اعتقادات آقای اعلمی در حکم مشروع جلوه دادن کارهای شوونیسم فارس در زمینه نابود کردن ریشه آذربایجان میباشد.

مثلی تورکی میگوید: دانیشماخ باشارمیسان٫ دانیشماماخ کی باشارماغ ایسته میر. (ترجمه: صحبت کردن بلد نیستی٫ ساکت ماند که بلد بودن لازم ندارد.) من نمیخواهم مارک خیانت به کسی و یا گروهی بزنم. نمیخواهم دیگران را به نادانی متهم کنم. نمیخواهم حرکت ملی را دچار توطئه توهم کنم. من میخواهم هر گونه ناخالصی و ناپاکی که به هر نحوی وارد حرکت ملی شده است از بین برود. در حال حاضر نیز در حال جنگ داخلی با خود هستیم! چرا؟ چون در زمان خود شبهات موجود را مطرح نکرده ایم٫ در موقع لازم افراد سیاه را از حرکت دور نکرده ایم٫ سکوت کرده ایم و خود را به لاقیدی زده ایم. من میگویم دیگر بس است. هر کس به هر اقدامی شک کرد٫ باید که آنرا بررسی کرده و صحت یا سقم آن را اثبات نماید. ما زمان برای اشتباه نداریم.

آیا شما موافقید تا عده ای با تمسک به قانون نوشته شده توسط پانفارسها٫ شما را به نوعی دیگر تعریف کنند و حقوق از شما گرفته شده را به صورت ناقص٫ اقساطی و بی اثر شده به شما اجاره دهند؟

کسی مجبور به ابراز نظر نیست. میدانیم که فعالان ملی و در اصل تک تک آذربایجانیهای گروگان در دستان شوونیسم فارس در خطر هستند. میدانیم که هر حرفی در خصوص استقلال آذربایجان در حکم مرگ افراد میباشد. ولی٫ بهتر نیست به جای بازی کردن با کلمات٫ به کارهای فرهنگی و آگاهی دهنده در داخل بپردازیم؟ بهتر نیست به جای داشتن ترس به خاطر سخنان بی مفهوم٫ کارهای باارزش و مخفیانه را در داخل تقویت کنیم؟ ترس و اشتباه میتواند حرف آخر را در سقوط حرکت ملی بزند.

افراد زیادی در حرکت ملی هستند ولی چون آقای اعلمی پیروانی در داخل و خارج دارند به عنوان نمونه مورد سوال قرار گرفته اند. افرادی هستند که دارای بازوهای گسترده تر و جای پای پررنگتری در اجرای سیاستهای مخرب میباشند. اگر شما نیز افرادی را میشناسید هتر است معرفی کنید. مارک و انگ و برچسب زدن نباید مد شود. منظور من این است که اگر ایراد قابل بحثی در حرکات و گفتار افراد پیدا نمائید بهتر است همین امروز آنرا به میز مذاکره بکشانید چون فردا دیر خواهد بود.

ببینید٫ امروز هر مشکلی در تشکلات آذربایجانی بروز میکند افراد مختلف در مقامهای گوناگون آنها اقدام به تهدید همدیگر میکنند و خیانتهای همدیگر را به رخ هم میکشند! آیا این افراد نمیبایستی در صورت مشاهد هر خیانتی آنرا برملا میکردند؟

بدینگونه است که میتوان شک کرد که آیا حرکت ملی آذربایجان محلی برای ثروت اندوزی و یا مقام سازی افرادی است که دنبال آتو گرفتن از هم میباشند؟ یا حرکت ملی آنچنان آلوده شده است که جز مرگ آینده ای ندارد؟ آیا میتوان حرکت ملی را نجات داد و به آن تکیه کرد؟

نوشته آقای اعلمی در سایت ایشان منتشر شده است*:

(”جناب آقای اعلمی میدانید فضای مثبتی برای طرح و بررسی انواع مسائل مربوط به قومیتهای کشور در رسانه های جمعی و روزنامه ها نیست . این در حالیست که با کمال تاسف بازار اهانت به قومیتها در محافل مختلف کم رونق هم نبوده و هرگونه اقدام و اظهار نظر یا اعتراض به این رویدادها یابسرعت به مسیرهای در تضاد با امنیت ملی کشیده میشود و یا متهم به آن میشود چرا بستر قانونی و چهار چوب مبتنی بر قانون اساسی وجود ندارد یا حداقل میتوان گفت که اجرا نمیشود؟جنابعالی و مجلس محترم برای این موضوع چه اقدامی کرده اید و یا اصولا” چه اقدامی بایدانجام شود؟

اعلمی: حق با شماست بنده نیز بعنوان نماینده ملت با تمام سوابقی که در دفاع از منافع ملی و تمامیت ارضی ایران داشته ام ، گاهی بدلیل بیان برخی از مطالبات قانونی و فطری اقوام مختلف و دفاع از حقوق مردم آذربایجان، توسط گروهکی مغرض و یا نا آگاه متهم به اخلال در امنیت ملی و حمایت از اندیشه های تجزیه طلبانه وسایر اتهامات ناجوانمردانه میشوم! با این وصف بر خلاف شما معتقدم که بستر قانونی لازم برای طرح مسائل و مطالبات مربوط به اقوام مختلف کم و بیش وجود دارد ، لیکن سعه صدر بعضی از مسئولان کم است و این هم ناشی از توهمات بی اساس آنان و البته برخی از افراط کاری هایی است که بنام دفاع از حقوق اقوام صورت می گیرد.

از آنجا که هویت ملی ما مستقل از هویتهای قومی نیست و این دو تاثیر و تاثر متقابل بر یکدیگر دارند ، باید بستری تدارک شود که ضمن بر طرف کردن برخی از ذهنیت های غلط نسبت به اقوام ایرانی ، حقوق اقوام و احترام به آنان به عنوان یک اصل در کشور فراگیر و نهادینه شود .به عبارت دیگر نگاه برخی از مسئولین و تصمیم گیران کشور باید بگونه ای اصلاح شود تا بجای تهدید تلقی کردن اقوام ، آنان را یک فرصت بالقوه و مغتنم به شمار آورند. مسئولیت این امر به عهده مجلس ، دولت ، قوه قضائیه ، شورای عالی امنیت ملی ، شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام است. امیدوارم که تداوم پیگیری های بنده نیز در این رابطه منشا اثر واقع شود.

تبریزلی بای بک

لوندون

۲۴/۰۵/۲۰۰۸

هیچ نظری موجود نیست: